ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چه سخته آدم دوباره به دیواری تکیه بده که یکبار آوارش روش ریخته
------------------
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق، که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم؟
خداحافظ ، تو ای همپای شبهای غزل خوانی
خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ، بدون تو گمان بردی که می مانم
خداحافظ، بدون من یقین دارم که می مانی!!!!
----------------------------
نیش دوست از نیش عقرب بدتر است. پس بزن عقرب که دردش کمتر است
-----------------------
شکسته دلت را به بازار خدا ببر ، خدا خود بهای شکسته دلان است
-------------------------
من دلم تنگ کسی است که به دلتنگی من می خندد
باور عشق برایش سخت است
ای خدا باز به یاری نسیم سحری
می شود آیا دل به ناکدل من بربندد؟
----------------------------
به تو می اندیشم ...... مثل پروانه به شمع
و تو هر لحظه که از من دوری...من به چنگال شتابنده ترین باد بیابان پیما سرگردانم
و تو خود دانی واژه فاصله یک فاجعه است
لحظه ها را دریاب
-----------------------------
عشق را با تمام وجود فریاد بزن تا به جهانیان ثابت کنی: تمام مسیرها به سمت مشترک مورد نظر اشغال نمی باشد
------------------------------------
بهترین پیروزی ، پیروزی بر نفس است. ما با عوض کردن خود می توانیم تمام زندگی و گرایش های اطرافیان خود را به سادگی عوض کنیم
----------------------------------
فردا روز دیگری است که بی تو
بر عمر تلف شده افزوده می شود
همین روزها...روز رفتن از راه می رسد
و من طوری از خیال تو گم می شوم
که انگار هرگز نبوده ام...!
------------------------------------
بدست آور آنچه را نمی توانی فراموش کنی و فراموش کن آنچه را نمیتوانی بدست آوری
---------------------------------------------------
عشق زندگیست: هر وقت احساس کردی عاشقی بدان که میخوای زندگی کنی
-------------------------
روزی مردی , عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند . او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد , اما عقرب انگشت او را نیش زد. مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد , اما عقرب بار دیگر او را نیش زد . رهگذری او را دید و پرسید:"برای چه عقربی را که نیش می زند , نجات می دهی" . مرد پاسخ داد:"این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم
-------------------------------
خداوندا نگذار که از تو فقط نامت را بدانم و نگذار که از تو تنها مشق کردن اسمت را به یاد داشته باشم. همواره در من جاری باش، همانگونه که خون در رگهایم جاری است. خداوندا: از تو میخواهم که هرگز در بیابان هولناک زندگی، تنها و بی یاور رهایم نسازی . از تو میخواهم که در کوره راه پر پیچ و خم زندگی، تنهایم نگردانی که همواره محتاج وجودت میباشم............ آمین
-----------------------------------------
عروس وارد یک مجلس می شه، مادرشوهر می گه: صلی علی محمد ... دشمن جونم اومد. عروس می گه: عقرب زیر قالی ... خواستی پسر نیاری
----------------------
کلاس عشق ما دفتر ندارد شراب عاشقی ساغر ندارد بدو گفتم که مجنون تو هستم هنوز آن بی وفا باور ندارد
----------------------------------------------
می دونید تنها دردی که دارو نداره چیه ....اینه که دلت برای کسی تنگ بشه و اون قبول نداشته باشه که تو دلتنگش میشی
-----------------------------------
قفل ها که بی کلید شدن. چشم ها به در سفید شدن . چه امتحان خوبیه . دوریت عجب غروببیه
-------------------------------
شبیه شمع که خیلی نجیب میسوزد دلم برای تو گاهی عجیب میسوزد. دلم برای دل ساده ام که خواهد خورد دوباره مثل همیشه فریب میسوزد. نشسته ای به امید که؟ گـُر بگیر ای عشق همیشه آتش تو بی لهیب میسوزد تو اشتباه نکردی گناه آدم بود اگر هنوز بشر پای سیب میسوزد من آشنای تو بودم ولی ندانستم غریبه ها دلشان هم غریب میسوزد. برای من فقط این دل ز عشق جا مانده است که با نگاه شما عن قریب میسوزد
------------------------------------
خدایا گر تو درد عاشقی می کشیدی؛تو هم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی؛ تو هم چون من به مرگ آرزوها می رسیدی؛پشیمون می شدی از این که عشق رو آفریدی
----------------------------------------
دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند، بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است، اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوق العاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بیاید
---------------------------------
پای سگ بوسید مجنون خلق گفتندش چه سود؟ گفت:این سگ گاگاهی کوی لیلی رفته بود
--------------------------------
اگر درصحنه زندگی به ناگاه یکی از سیم های سازت پاره شد آهنگ زندگی را آن چنان ادامه بده که هیچ کس نداند بر تو چه گذشته است
-------------------------------------
تنها فرق بین موفقیت و شکست، نوع نگاه است
---------------
خداوند به فرشتگان عقل داد، بدون شهوت.حیوانات را شهوت داد، بدون عقل و انسان را شهوت داد با عقل ؛ هر انسانی که عقلش به شهوتش غلبه کند از فرشتگان بهتر است و هر انسانی که شهوتش بر عقلش غلبه کند بدتر از حیوان است
---------------------------------
کاش می شد سکوت غریبانه ی گنجشک های افسرده را معنا کرد...کاش می شد فریاد مظلومانه نیلوفر های مرداب را شنید... کاش می شد اندیشه و احساسم را به دست پیچکی بسپارم تا به هر کجا که می خواهند سر بکشند.... از تکرار ناقص خاطره ها , از تلاش بیهوده برای رفتن و نرسیدن مثل دو خط موازی خسته ام
-----------------------------
اگر می خوای ارزشت را نزد خدا بدانی ، نگاه کن ببین ارزش خدا نزد تو در وقت گناه چقدر است
--------------------------------------------------------
ما شقایق های باران خورده ایم سیلی ناحق فراوان خورده ایم ساقه احساسمان خشکیده است زخم ها از تیغ وطوفان خورده ایم
----------------------------------------
یاد گرفتم که :۱. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. ٢. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند . ۳. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود .۴. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم
-------------------------
هیچ وقت به کسی عادت نکن چون فکر می کنی عادت یعنی عشق و این بزرگترین بی حرمتی به عشقه
----------------------------------------------
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد
-----------------------
در زندگی سه راه رو دنبال کن: ۱- دوست داشتن برای یک تجربه
۲- عاشق شدن برای یک هدف ۳- فراموش کردن برای قبول واقعیت
----------------------------------------
نمیخوام به جزمن دوست دار دیگری باشی نمیخواهم برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی نمیخواهم صفای خنده ات را دیگری ببیند نمیخواهم کسی نامش،برلبهای توبنشیند نمیخواهم به غیرازمن بگیرد دست تودستی نمیخواهم کسی یارت شود در راه این هستی
--------------------------------------------------------
گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم.گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم.گفتی من بجز تو به کسی فکر نمی کنم، گفتم اتفاقا من به خیلی هافکر می کنم.گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داری. گفتی اگه بری با یکی دیگه من خودمو می کشم، گفتم اما اگه تو بری با یکی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف روخفه کنم.گفتی ... ، گفتم... .حالا فکر کردی فرق ما کجا بود؟فرق ما اینه که: تو دروغ گفتی، بمون!! گفتم: دیگه نه! گفتی: پس عاشق نبودی؟! سکوت کردم سکوت!!!! بزرگترین فریادم تو اون غروب عشق بود.............. می دانم می دانم نشنیدی و تو در میان اشکهایم وآخرین تپش های قلبم برای همیشه غرق شدی.... می دونم! می دونم!! تو دلتت به مـن خـندیدی ولــی من برات خیلی گریه کردم من چیزی رو از دست نداده بودم این توبودی که خیلی چیزا را از دست داده برگشتم تو را فراموشتت کنم دیدم تو اصلا نبودی که فراموشتت کنم
---------------------------------------
موفق باشید و به توانایی های خود کم بها ندهید...