ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چقدر سخت است
گل آرزوهایت را در باغ دیگری ببینی و هزار بار در خودت بشکنی و آن وقت آرام زیر لب بگوئی گل من باغچه نو مبارک
دیشب خواستم
واسه خودم فال بگیرم وقتی فال نامه رو باز کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دل من نداشت تازه فهمیدم که دل مال خودم نیست
تو میروی و من
فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه میکنم بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقی است
زندگی به من
آموخت چگونه گریه کنم ولی گریه نیاموخت چگونه زندگی کنم ، تو به مکن آموختی دوستت بدارم اما نیاموختی چگونه فراموشت کنم
مزرعه
ی زردی گندم زار…مترسک می دانست تا او باشد…کلاغ ها از گرسنگی خواهند
مرد…فردایش مترسک خود را کشته بود…او تازه کلاغ ها را فهمیده بود ...
باغبان ز من آزرده مشو غنچه نچیدم ……پاره های جگر است اینکه به دامن دارم
قلب من به اندازه ی دست مشت کرده ام
است….من در عجبم که تو با این همه عظمتت چگونه در آن جای گرفتی؟…چنان جای گرفتنی که تا ابد خیال رفتن نداری..
با تو دارد گفت و گو شوریده مستی…مستم و دانم که هستم من…ای همه هستی ز تو…آیا تو هم هستی...؟؟!
خوش است اندوه تنهایی کشیدن اگر باشد امید باز دیدن
تو مرا می خوانی من تورا ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی تا ابد در دل من می مانی
دگر حس شقایق را نداری
هوای قلب عاشق را نداری
واز چشمان خونسرد تو پیداست که شور عشق سابق را نداری
به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت .!
من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من
بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام.... آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام
فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست
در اندرون همه ما خزانهای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که میتواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند
دوست خوب داشتن بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از با هر کس بودن است
اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم
اگر بدانم که مردگان تو را بیشتر خواهند دید برای همیشه دیدن تو قید زنده بودن راخواهم زد
آره زندگیم همینه !دیگه چاره ای ندارم !صبح تا شب این شده کارم یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم