ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ،
شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ،
شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ،
عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .
خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...
خسته شدم بس که تنها دویدم... اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ... خسته شدم بس که... تنها گریه کردم...
می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...خسته شدم بس که تنها ایستادم
دیگه به جرات میگم عـــــــــــاشقشم....
خیلی دوسش دارم... حس کردن بوسه هاش از راه دور احساس آرامش به قلبم میده...
آرامشی که الان دارم درکش میکنم خیلی زیباست.کاش میشد سر بذارم رو شونه هات و اشک شوق
بریزم... به اندازه تمام سالهایی تنهاییم اشک بریزم...دست تو موهات بکشم ولبهاتوببوسم....