آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....

آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....

اس ام اس عاشقانه ناب تابستان 90

زیر این سقف سکوت
زیر این شعله ی سنگین سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم میمیرم


باران بهانه بود تا زیر چتر من تا انتهای کوچه بمانی ، کاش نه کوچه انتهایی داشت و نه باران بند می امد


روی ان شیشه تبدار تو را "ها" کردم/اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم/شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد/شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم/ با سر انگشت کشیدم به دلش عکس تو را / عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم


عشق چیست که همه از ان می گویند؟
ع:عبرت زندگی
ش:شلاق زمانه
ق:قصاص روزگار
اما افسوس و صد افسوس که شلاق زمانه را خوردم و قصاص روزگار را کشیدم ! اما باز عبرت نگرفتم...!


رویاهایت را براورده کند انکه اسمانی را میگریاند تا گلی بخندد...


رفتن بهانه نمی خواهد ، بهانه های ماندن که تمام شوند کافیست...


ارزوم اینه:جمله های زندگیت هیچوقت خالی از این سه کلمه نباشه،خدا ، ایمان ، عشق


دوره ،‌دوره تنهایی دستها نیست...
دوره ، دوره ی تنهایی دلهاست...

 
 
 

 
 
  به رسم شهر دلتنگم نگاهم را زیارت کن ،‌نگاه پر نیازم را به چشمانت تو دعوت کن ، تو میگفتی اگر رفتم حلالم کن غمی دارم ،‌برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، برو باشد ولی شبها اگر دیدی بد اهنگ است بدان من گریه میکردم ، از این دنیا دلم تنگ است!من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن


کاش وقتی تگرگ تنهایی میبارد من لایق ان باشم که چتری باشم در دستان تو


گفتی که دگر در تو چنان حوصله ای نیست ،‌گفتم که مرا دوست نداری گله ای نیست ،‌رفتی و خدا پشت و پناهت به سلامت ، بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست


با اومدن ماه رمضون این سوال باز هم پیش میاد که : خدایا ! فرو دادن این همه بغض روزه رو باطل نمیکنه...!


ما که همسایه اشکیم ولی با دل تنگ...
گر لبی خنده کند یاد شما می افتیم...
 
   
 
  این هم از یک عمر مستی کردنم ،‌سالها شبنم پرستی کردنم ، ای دلم زهر جدایی را بخور ،چوب عمری بی وفایی را بخور ، ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت ، منکه گفتم این بهار افسردنی ست ، من که گفتم این پرستو رفتنی ست ، اه عجب کاری بدستم داد دل ، هم شکستو هم شکستم داد دل


نمیدونم! دل من نازکه یا چشمای تو تیزه ! با هر نگاه که به تو میدوزم ،‌بند دلم پاره میشه!


ما که همسایه اشکیم ولی با دل تنگ...
گر لبی خنده کند یاد شما می افتیم...


این هم از یک عمر مستی کردنم ،‌سالها شبنم پرستی کردنم ، ای دلم زهر جدایی را بخور ،چوب عمری بی وفایی را بخور ، ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت ، منکه گفتم این بهار افسردنی ست ، من که گفتم این پرستو رفتنی ست ، اه عجب کاری بدستم داد دل ، هم شکستو هم شکستم داد دل


نمیدونم! دل من نازکه یا چشمای تو تیزه ! با هر نگاه که به تو میدوزم ،‌بند دلم پاره میشه!

 
 
  بی تو دلم نیمه شبی سوی دشت / پر زد و آواره شد و بر نگشت

لذت بیداری شبها تویی / تازه ترین اصل تمنا تویی

چشم تو آغاز پریشانیم / دوری تو علت ویرانیم . . .



گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش / ورنه ره خود گیر و یکی راه گذر باش

هشدار که یخ تاب تب عشق ندارد / گر بسته ی قالب شده ای فکر دگر باش . .


آن دوست که دیدنش بیاراید چشم / بی دیدنش از دیده نیاساید چشم

ما را ز برای دیدنش باید چشم / ور دوست نبینی به چه کار آید چشم . . .



در خیال من بمان ، اما خودت برو ، آنکه در رویای من است مرا دوست دارد ، نه تو !


به هیچ روزی پس ات نمی دهم ، به هیچ ساعتی ، به هیچ دقیقه ای ، به هیچ

هیچی ! سخت چسبیده ام تمامت را . . .


عجیب است دریا ، همین که غرقش میشوی پس میزند تو را ، مثل تو !

اس ام اس های با حال

تو کوچه پس کوچه های شهرمون

مامورا ریختن تو ساختمون ال ان بی ماهواره ها رو جمع کردن! اینا که داشتن از آسانسور میومدن بیرون نصاب داشت میرفت تو آسانسور ، کلا یه ربع ماهواره نداشتیم

احتمالا خود نصاب مامور خبر کرده بوده :))
 
 
***************************
دور دیش سیمان ریخته بودم... ماموره نمی تونست بکنتش... به من میگفت چرا سیمان ریختی؟؟... گفتم باد نبردش... گفت گچ بریزی هم کافیه...!!! خودمم گچ ریختم 6ماهه تکون نخورده
 
****************************
 دوستم یه سال رفت نمایشگاه کتاب عاشق یکی شد اومد بهش شماره بده تو جمعیت گم شد. حالا هر سال میره نمایشگاه بلکه پیداش کنه! عشق واقعیه داریم؟
 
***********************
 
داداشم میگه یه گروهبان نگهبان تو پادگانش با )بی ام و ایکس ۳( میاد پادگان، ازش میپرسه آخه تو چرا اومدی سربازی ؟ میگه بابام برام بی ام و ، خرید به شرط اینکه بیام سربازی مرد شم

احیانا باباش نمیخواد منو مرد کنه؟
 
*********************
نمیدونم چرا تیمهاى ایرانى هرچقدر میبازن هیچ وقت هیچ چیز از ارزشاشون کم نمیشه (جواد خیابانی( ا
 
********************
تو خیابون دو نفر داشتن دعوا میکردن مردم دورشون جمع شدن اون دو نفری که داشتن دعوا میکردن رفتن ، مردم 10 دقیقه اونجا وایسادن به امید اینکه دوباره برگردن دعوا کنن. مردم بیکاره داریم؟
 
**********************

با ماشین اومدم طبقه اول پارکینگ، دیدم همسایمون داره آش نذری درست میکنه، میگم سلام آقای ...٬ چپ چپ نگاه میکنه میگه : هنوز درست نشده، حاضر شد زنگتون رو میزنم ! ا
مگه من نذری خواستم آخه؟؟؟؟
 

بعضی از کسایی که نذری میپزن همچین میرن تو حس که انگار ملت نونخورشونن
 
********************
با بدبختی زیاد تو گرما بری بالا کولر سرویس کنی بعد که اومدی پایین ببینی کولر واحد پایینی رو سرویس کردی
 
*********************
خدا پدر «هاکوپیان» و «سوواری» و «ایرانسل» و «مبل اکسیر» و... رو بیامرزه که هر از گاهی یه اسمس بهم میدن تا صدای زنگ اسمس موبایلم یادم نره
 
 
فقط ایرانسله که همیشه بهت اس ام اس میده و هیچ وقت قهر نمیکنه
********************
دختر عمه ام رو تو خیابون با یه پسره دیدم هول شده میگه داداشمه
 
************************
یه زمانی همه چی بو داشت. بوی عید، بوی امتحان ثلث سوم، بوی اول مهر، بوی ماه رمضون، بوی عصر تابستون. ولی چندوقته همه چی بی بو و خاصیت شده
 
الان فقط حرفا بوداره. فقط از آدما بوی نامردی میاد. دلم برای بوهای قدیم تنگ شده

رفتم نمایشگاه کتاب
شلوغ ترین صف، غرفه راه های جلوگیری از بارداری بود..!! ا
بعدشم آموزش آشپزی
***********************
دختر دانشجوی بدبخت سوار ماشین مسافر کش شده بردنش تو بیابون چند نفری بهش تجاوز کردن، حالا خبرنگار داره با مامور نیرو انتظامی مصاحبه می‌کنه، میگه به نظر شما چیکار کنیم که دیگه شاهد اینجور حوادث نباشیم؟ مامور میگه دنشجوهای دختر سعی‌ کنن مسیر رفت و آمدشون رو طوری انتخاب کنن که با بیابون فاصله داشته باشه !!! ا
 
 
***************************
از آزادی سوار تاکسی شدم تا صادقیه میگم چقدر شد میگه 400تومن میگم همش دو قدم راهه 400تومن!! میگه اینطوری قدم برداری شلوارت پاره میشه
 
*************************  
یکى از دوستام بینیشو عمل کرده، ابروهاشو تتو کرده، گونه گذاشته، مژه مصنوعى گذاشته، لنز گزاشته، تو موهاش موى مصنوعى گذاشته و... ا
اونوقت یه دختر ساده طفلى از جلومون رد شده، دوستم برگشته به من میگه: دختررو دیدى چه ایکبیرى بود؟!!! ا
چند لحظه فقط نگاش کردم خودش فهمید منظورمو... اینم شد طرز فکر آخه؟
 
************************
تو اتوبوس نشستم با راننده گرم گرفتم ازم پرسید چی خوندی؟ گفتم: کامپیوترگفت میتونی یه سی دی آهنگهای باحال واسم بزنی
 

پیامک های امام مهدی (ع)


ادامه مطلب ...

شعر و اس ام اس

لحظه های تنهایی
 
 
هوایت که به سرم می‌زند

دیگر در هیچ هوایی

نمی‌توانم نفس بکشم

عجب نفس‌گیر است

هوایِ بی تویی
 
 
 
 --------------------------
چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود ... بهش اس ام اس(!) زدم گوشیت جا گذاشتی!!!!!!! ا

بچه بودم از خواب که بیدار میشودم چشمام که قی‌ میکرد از مامانم می‌پرسیدم چرا چشمام صبح که از خواب پا میشم توش آشغاله؟ مامانم که خودش دلیلشو نمیدونست بهم میگفت پسرم چون روزا شیطونی میکنی‌ شبا شیطون میاد پی‌ پی‌ می‌کنه تو چشات منم یک شب تا صبح بیدار موندم تا ببینم شیطون کی‌ میاد برینه تو چشمام.... اسکل بودم :دی

چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم
 
اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم بود
همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم از یه تخم مرغ خام آورده بودم که بزنم بخندیم! این اومد داخل همه سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا رو لباس معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟ هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه خلاصه از ته کلاس 4 5 نفر شلوغو آورد بیرون مثل سگ زدشون ولی نگفتن کار من بود ! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار کردم آخرم سر کوچه گرفتن مث سگ زدنم !

اعتراف میکنم تموم سالهای بچگیم فکر میکردم مامان بابام منو تو حرم_مشهد پیدا کردن چون اولین عکسی که از خودم دارم بغل مامانم جلو حرمه:)

اعتراف میکنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تی وی رو خاموش میکردم تا کارتون تموم نشه وبعد میومدم گریه میکردم به مادرم میگفتم کاره تو بود روشن کردی کارتون تموم شد
اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده ...ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم
اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!

اعتراف می‌کنم سر فینال جام جهانی‌ تا لحظه‌ای که اسپانیا گل زد فکر می‌کردم اسپانیا نارنجیه، هلند آبی‌، گل هم که زد کلی‌ لعنت فرستادم به هلند، بعد گل رو صفحه نوشت اسپانیا
۱ - هلند ۰ ، تازه فهمیدم کل بازی داشتم اشتباه فحش میدادم
اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود رفتم خندون تو آشپزخونه، مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون! :دی

اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای ...
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده
 
یه بار با بچه ها بودیم یکی از دوستام رو بعد مدت ها دیدم و کلی ریش گذاشته بود
:Dبا خنده بهش گفتم : علی این ** بازیا چیه ؟
گفت پدرم فوت کرده
:l گفتم تسلیت میگم
 
 
اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده :دی
 
اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون...بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت....گفتم منم همینطور....گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش
و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم....
 
اون زمان که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضاف اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده جا نمیشه. درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم، در کمال تعجب دیدم نه، بازم جا نمیشه !!!!
 --------------------------------------------

صفر تا صد

صفر تا صد

 

یه روز یه خانومه که ماشینش قدیمی و خراب شده بوده تصمیم میگیره که به شوهرش یجوری غیر مستقیم بگه که یه ماشین نو میخواهد به شوهرش میگه عزیزم روز تولدم نزدیکه. لطفا برام یه چیزی بخر که صفر تا صد رو تو 4 ثانیه بره و رنگش هم آبی باشه.شوهرش فکر میکنه و میگه اینکه چیزی نیست برات میخرم

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.


hamtaraneh.com