آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....

آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....

آزار دهنده ترین کارهایی که خانم ها انجام میدهند

آزار دهنده ترین کارهایی که خانم ها انجام میدهند

آقایـون خـانم ها را دوست دارند. قیافه، بو، طرز راه رفتن و
صـحبـت کردن تـنـها چـنـد نـمـونـه از دلایـلی هسـتـــند که
آقایون فــکر میـکنند خانم ها موجوداتی آسمانی هستند.
در حـالیکه زنـدگی بدون وجود اونها غیر ممکنه اما مطمئنا
باهاشون هم نمی تونیم زندگی کنیم.

....عـلــت این که چرا نمی تونیم باهاشون زندگی کنیم تا
حدود بسیار زیادی به این مطلب بر میگرده کــه اونها کامل
و بی عـیـب نیـــستند.  من از روی تحلیل های بسیار زیاد
10 نمـونــه از کارهای خانم ها رو کشف کردم که آقایون رو
واقـعا کفری می کـنـــه و باعث میشه که مردها به سر حد
جنون برسند.

ـــــــــــــــــــــــ
شماره 10
ـــــــــــــــــــــــ

خانم ها وانمود می کنند که پاک و معصوم هستند
چیزی که در تعداد بسیار زیادی از خانم ها دیده می شود این است که قصد دارند تا وانمود کنند در زیر یک نور الهی هستند و همیشه از شما خیلی پاک تر هستند. هیچ وقت حاضر نیستند تا اعتراف کنند که به خیابان گردی می روند و تعداد دوست پسرهایشان از 5 نفر هم بیشتر است. البته آن دسته از خانمهایی که واقعا پاک و معصوم می باشند قابل تحسین هستند اما بقیه باید از سرپوش گذاشتن روی کارهایشان دست بردارند. این حق مسلم خانم هاست که به اندازه آقایون سرگرمی داشته باشند و از زندگی خود لذت ببرند و نهایتا هم مردی را برای زندگی آینده خود پیدا کنند که قادر به درک تمام این موارد باشد.

ـــــــــــــــــــــــ
شماره 9
ـــــــــــــــــــــــ

از سایر خانم ها انتقاد می کنند
برای چه هیچ خانمی نمی تواند از خانم دیگر تعریف کند؟ اونها دوست دارند از تمام مسائل مربوط به خانم های دیگر ایراد بگیرند حال از وزن و مدل مو گرفته تا... تنها یک خانم می تواند تشخیص دهد که کفش خانم دیگری با کیفش ست نیست و با همین مطلب می تواند او را به خاک سیاه بنشاند.

البته عده بسیار معدودی از خانم ها می توانند جذابیت خانم های دیگر را بپذیرند (و خوشبختانه او را به جمع دوستانه شان دعوت کنند) اما بسیاری از آنها دوست ندارند همسرانشان جذب زیبایی و محبوبیت خانم های دیگر شوند. اما با وجود تمام این حرف ها آقایون به طور ناخودآگاه خانم های زیبا و جذاب را خواهند دید.

ـــــــــــــــــــــــ
شماره 8
ـــــــــــــــــــــــ

حسودی  می کنند
بیشتر اوقات تنها اشاره به اسم یک خانم دیگر می تواند برای شما مرگ را به همراه داشته باشد. حال تصور کنید چگونه می خواهید در جنگی که به دلیل رفتن شما به کلاب رقص شبانه به وجود آمده آست پیروز شوید؟!

ـــــــــــــــــــــــ
شماره 7
ـــــــــــــــــــــــ

خود را نیازمند نشان می دهند
بعضی از خانمها همیشه چند خط مشی بسیار سری را دنبال می کنند. آنها از همسرانشان انتظار دارند که تمام توجهشان را به آنها معطوف کنند، آنها را تر و خشک کنند و به آنها بگویند که تا چه حد وجودشان استثنایی و ویژه است. آنها می خواهند مردها را به یک صندوقچه احساسات تبدیل کنند و از آنها انتظار پشتیبانی اخلاقی، ذهنی و عاطفی دارند.

در این قسمت یک تضاد جدی بین آن دسته از خانم ها که ذکر شد و دسته دیگری که به بیرون از خانه رفته، کار می کنند و خود را مستقل نشان می دهند وجود دارد. دسته دوم جزء گروهی هستند که هنگام عاشقی واقعا متزلزل می شوند. البته شاید دانستن این مطلب برای شما خالی از لطف هم نباشد که آقایون خانم های سرسخت را ترجیح می دهند زیرا حداقل در این حالت می توانند اندکی آرامش ذهنی خود را حفظ کنند.

 شماره 6
ـــــــــــــــــــــــ

رمزی صحبت میکنند
جمله قدیمی " نظر تو چیه؟" یکی از مثال هایی است که خانم ها برای تست کردن احساسات و روحیات آقایون به کار می برند. آنها می خواهند به این طریق متوجه احساسات واقعی مردها نسبت به خودشان شوند. آنها در مورد نقاط ابهام سوال می کنند و بر اساس طرز تفکر آنها ما باید پاسخ سوالات را درست مطابق آنچه در ذهن آنهاست بدهیم در غیر این صورت جزئی از روح آنها به شمار نخواهیم رفت و به عبارتی نیمه گمشده آنها نخواهیم بود.

می توانید این منظره رقت آور را تصور کنید: مردی که آماده پردازش سوالات همسر خود است، او به دنبال پاسخ مناسب می گردد ولی هیچ چیز به ذهنش نمی رسد، همسرش دست به کمر در جلوی او ایستاده و از فاصله نسبتا زیادی به او خیره شده و و پای خود را مرتبا به زمین می زند. آقایون عزیز هیچ راه فراری جز ارائه جواب ندارید فقط باید امیدوار باشید که سرانجام کارتان به بیرون از خانه در کنار زباله ها کشیده نشود!

ـــــــــــــــــــــــ
شماره 5
ـــــــــــــــــــــــ

تجاوز به حریم شخصی
همه خانم ها این تمایل غریزی و نا خودآگاه را دارند که هر طور می خواهند با مردها رفتار می کنند و تمام وسایل شخصی آنها را مال خود می کنند.

به عنوان مثال هنگامیکه لباسی را دوست ندارند، به راحتی به خود اجازه می دهند که بر سر کشوی لباسهای ما رفته و آن را زیر و رو کنند تا چیزی را که مناسب حالشان است پیدا کنند و مثلا ژاکت جدید مورد علاقه ما را بر میدارند و می پوشند. حال تصور کنید که شما به متعلقات شخصی آنها نزدیک شوید و یا نه، فقط در مورد مدل مویشان نظر بدهید، آنچنان جهنمی برپا خواهد شد که شعله های آن همه جا را فرا می گیرد. بنابراین شما فکر نمی کنید که زندگی یک زمین بازی جوانمردانه است؟

ـــــــــــــــــــــــ
شماره 4
ـــــــــــــــــــــــ

بیش از اندازه احساساتی می شوند
آنها به خاطر هر چیزی گریه می کنند: یک فیلم غم انگیز ( و یا حتی شاد)، شکستن ناخنشان، خراب شدن مدل موها و ... و بدتر از همه اینها زمانی است که از ما انتظار همدردی دارند، تنها کاری که باید انجام دهید سرو کله زدن با خانمی است که به شما چسبیده و گریه و زاری راه انداخته است.

البته منظور من این نیست که آقایون بی عاطفه هستند و هیچ گونه احساسی ندارند اما مشکل اینجاست که خانم ها بیش از اندازه "مامانی" هستند و متاسفانه بسیاری از آقایون کوچکترین نکته ای در مورد تسلی خاطر به خانم ها نمی دانند. البته این حقیقت که خانم ها اندکی ظریف و آسیب پذیر هستند نکته جالبی است زیرا شما به راحتی می توانید آنها را دلداری دهید تا موضوع را فراموش کنند. شما که نمی خواهید سیلی از اشکهای او در خانه شما جاری شود؟

ـــــــــــــــــــــــ
شماره 3
ـــــــــــــــــــــــ

آنقدر خرید  می کنند تا از حال بروند
هنگامی که زمان خرید فرا می رسد در طول روز زمان کافی برای خانم ها وجود ندارد. حال از گشت و گذار در مراکز خرید و تماشای ویترین مغازه ها گرفته تا خرج کردن تمام موجودی همسرانشان. آنها می توانند ساعت های طولانی را در پشت ویترین یک مغازه کفش فروشی صرف کنند و اصلا هم به آب و غذا و دیگر مسئولیت هایی که در زندگی بر دوش آنهاست فکر نکنند.

اما تا اینجا همه چیز قابل تحمل است فقط دعا کنید آنروز فرا نرسد که آنها تصمیم بگیرند تا شما را نیز به همراه خود ببرند. ما همراهشان می رویم از این مغازه به آن مغازه، سرگردانی های بی هدف، چند قدم به جلو و دوباره به عقب تا زمانیکه تمام جزئیات البته بجز برچسب قیمت مورد بررسی قرار گیرد.

ـــــــــــــــــــــــ
شماره 2
ـــــــــــــــــــــــ

پیوسته صحبت می کنند
متاسفانه "کریس راک" نیز این تجربه تلخ را داشته است. روزی در یک مصاحبه تلویزیونی یک سوال از خانمی پرسید که او برای 45 دقیقه در مورد آن توضیح داد! بیشتر خانمها عاشق صحبت کردن هستند و هنگامیکه به آنها میدان دهید بدون توقف پیش خواهند رفت. البته تصور نکنید که گفته های آنها برای ما اهمیت ندارد ما فقط نمی خواهیم گزارش ثانیه به ثانیه تمام جزئیات را بدانیم.

ـــــــــــــــــــــــ
شماره 1
ـــــــــــــــــــــــ

از روابط جنسی به عنوان یک سلاح استفاده می کنند
در جدال جنسی همه چیز بر سر کسی خراب می شود که شلوار بر تن دارد. اغلب خانمها برای نشان دادن برتری خود نسبت به مردها به آنها از موضع روابط جنسی حمله می کنند.

البته من به نوبه خود به کارگیری این روش موذیانه را تحسین می کنم ولی این واقعا منصفانه نیست که آنها از ابتدایی ترین نیازهای انسانی اینطور سوء استفاده کنند.

یاد بگیرید آنها را تحمل کنید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر با کفایت و تدبیر کافی با مسائل مربوط به خانم ها برخورد کنید رفتارهای آزاردهنده آنها چندان هم غیرقابل تحمل به نظر نمی رسد. تنها شانس شما این است که خود را با آنها وفق دهید شما هم رفتارهای رنجش آور و آزار دهنده مخصوص به خود را دارید، هیچ انسانی کامل نیست، و من فکر می کنم این مطلب تنها چیزی است که هم خانم ها و هم آقایون می توانند بر سر آن به توافق رسند.
  

 

عشق می تواند در وجود هر کسی رخنه کند...

عشق می تواند در وجود هر کسی رخنه کند...

کرگدن گفت:نه ,امکان ندارد.کرگدنها نمی توانند با کسی دوست بشوند. دم جنبانک گفت:اما پشت تو می خارد.لای چینهای پوستت پر از حشره های ریز است.یکی باید پشت تو را بخاراند.یکی باید حشره های تو را بردارد. کرگدن گفت: اما من نمی توانم با کسی دوست بشوم.پوست من خیلی کلفت است.همه به من می گویند پوست کلفت. دم جنبانک گفت:اما دوست عزیز,دوست داشتن به قلب مربوط میشود نه به پوست. کرگدن گفت:ولی من که قلب ندارم,من فقط پوست دارم. دم جنبانک گفت:این که امکان ندارد,همه قلب دارند. کرگدن گفت:کو,کجاست؟من که قلب خودم را نمی بینم. دم جنبانک گفت:خب,چون از قلبت استفاده نمی کنی,قلبت را نمی بینی.ولی من مطمئنم که زیر این پوست کلفت یک قلب نازک داری. کرگدن گفت:نه,من قلب نازک ندارم,من حتما یک قلب کلفت دارم. دم جنبانک گفت:نه,تو حتما یک قلب نازک داری,چون به جای اینکه دم جنبانک را بترسانی,به جای اینکه لگدش کنی, به جای اینکه دهن گشاد و گنده ات را باز کنی وآن را بخوری,داری با او حرف می زنی. کرگدن گفت:خب , این یعنی چی؟ دم جنبانک گفت:وقتی که یک کرگدن پوست کلفت ,یک قلب نازک دارد یعنی چی؟یعنی اینکه میتواند دوست داشته باشد,میتواند عاشق شود. کرگدن گفت:اینها که میگویی یعنی چه؟ دم جنبانک گفت:یعنی...بگذار روی پوست کلفت قشنگت بنشینم,بگذار... کرگدن چیزی نگفت.یعنی داشت دنبال یک جمله ی مناسب می گشت.فکر کرد بهتر است همان اولین جمله اش را بگوید. اما دم جنبانک پشت کرگدن نشسته بود و داشت پشتش را می خاراند.داشت حشره های ریز لای چین های پوستش را بر می داشت. کرگدن احساس کرد چقدر خوشش می آید! اما نمی دانست از چی خوشش می آید. کرگدن گفت:اسم این دوست داشتن است؟اسم این که من دلم می خواهدتو روی پشت من بمانی و مزاحم های کوچولوی پشتم را بخوری؟ دم جنبانک گفت:نه,اسم این نیاز است, من دارم به تو کمک می کنم و تو از این که نیازت بر طرف میشود احساس خوبی داری.یعنی احساس رضایت می کنی,اما دوست داشتن از این مهمتر است. کرگدن نفهمید که دم جنبانک چه میگوید. روزها گذشت,روزها,هفته ها و ماه ها و دم جنبانک هر روز می آمد و پشت کرگدن می نشست.هر روز پشتش را می خاراند و هر روز حشره های کوچک مزاحم را از لای پوست کلفتش بر می داشت و کرگدن هر روز احساس خوبی داشت. یک روز کرگدن به دم جنبانک گفت: به نظر تو این موضوع که کرگدنی از اینکه دم جنبانکی پشتش را می خاراند و حشره های مزاحمش را می خورد احساس خوبی دارد,برای یک کرگدن کافی است؟ دم جنبانک گفت:نه,کافی نیست. کرگدن گفت:درست است کافی نیست.چون من حس میکنم چیزهای دیگری هم دوست دارم.راستش من بیشتر دوست دارم تو را تماشا کنم. دم جنبانک چرخی زد و پرواز کرد, چرخی زد و آواز خواند, جلوی چشمهای کرگدن.کرگدن تماشا کرد وتماشا کرد و تماشا کرد, اما سیر نشد. کرگدن میخواست همین طور تماشا کند.کرگدن با خودش فکر کرد این صحنه قشنگ ترین صحنه ی دنیاست و این دم جنبانک قشنگ ترین دم جنبانک دنیا و او خوشبخت ترین کرگدن روی زمین.وقتی که کرگدن به اینجا رسید احساس کرد که یک چیز نازک از چشمش افتاد. کرگدن ترسید و گفت:دم جنبانک,دم جنبانک عزیزم,من قلبم را دیدم.همان قلب نازکم را که می گفتی! اما قلبم از چشمم افتاد.حالا چه کار کنم؟ دم جنبانک برگشت و اشک های کرگدن را دید.آمد و روی سر او نشست و گفت:غصه نخور دوست عزیز,تو یک عالم از این قلبهای نازک داری. کرگدن گفت:راستی,اینکه کرگدنی دوست دارد دم جنباکی را تماشا کند و وقتی تماشایش میکند قلبش از چشمش می افتد,یعنی چه؟ دم جنبانک چرخی زد و گفت:یعنی اینکه کرگدنها هم عاشق میشوند! کرگدن گفت:عاشق یعنی چه؟ دم جنبانک گفت:یعنی کسی که قلبش از چشمهایش میچکد. کرگدن باز هم منظور دم جنبانک را نفهمید.اما دوست داشت دم جنبانک باز حرف بزند,باز پرواز کند و او باز هم تماشایش کند و باز قلبش از چشمهایش بیفتد. کرگدن فکر کرد اگر قلبش همین طور از چشمهایش بریزد,یک روز حتما قلبش تمام می شود. آن وقت لبخند زد و با خودش گفت:من که اصلا قلب نداشتم,حالا که دم جنبانک به من قلب داد چه عیبی دارد؟!بگذار تمام قلبم را برای او بریزم عشق می تواند در وجود هر کسی رخنه کند...

چند بیت شعر پرمعنا

چند بیت شعر پرمعنا

 اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر شهوت نفس لذت نخوانی


از سینه تنگم دل دیوانه گریزد
دیوانه عجب نیست که از خانه گریزد

 عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل

 روزاحباب تو نورانی الی یوم الحساب
روزاعدای تو ظلمانی الی یوم القیام

 دیوانه کرد آرزوی وصل او مرا
از سر برون نمی‌رود این آرزو مر

 گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

 آنکةعاشقانةخندیدخندهای منودزدید
پشت پلک مهربونی خواب یک توطئةمیدید

 تورامیبینم ومیلم زیادت میشود هردم
تورامیبینم ودردم زیادت میشود دردم

هرکسی هم نفسم شددست آخرقفسم شد
منه ساده بخیالم که همه کاروکسم شد

نیازارم ز خود هرگز دلی را
که می ترسم در آن جای تو باشد

 گر بی خبر آمدیم به کوی تو، دور نیست
فرصت نیافتیم که خود را خبر کنیم

 گرچه میدانم نمی‌آید،ولی هردم از شوق
سوی درمی‌آیم و هرسو،نگاهی میکنم

 از سوز محبت چه خبر اهل هوس را
این اتش عشق است نسوزد همه کس را

 آورم پیش تو از شوق پیام دگران
گویمت تا سخن خویش به نام دگران

 من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

 گاه گاهی به من ازمهر پیامی بفرست
فارغ ازحال خود و جان و جهانم مگذار

 غمی خواهم که غمخوارم تو باشی
دلی خواهم که دل آزارم تو باشی

 گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
حاشا که مشتری سر مویی زیان کند

گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگو

 صبر در جور و جفای تو غلط بود غلط
تکیه بر عهد و وفای تو غلط بود غلط

 گرچه هرلحظه زبیداد تو خونین جگرم
هم بجان توکه ازجان بتو مشتاق ترم

 غیر از غم عشق تو ندارم , غم دیگر
شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر

 دل که آشفته روی تو نباشد دل نیست
آنکه دیوانه خال تو نشد عاقل نیست

 زدرد عشق توبا کس حکایتی که نکردم
چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم

 تو کیستی،که اینگونه،بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

 بشنو از نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند

عشق یعنی

چاپ ارسال به دوست
عشق یعنی

 عشق یعنی یک سلام و یک درود

 عشق یعنی درد و محنت در درون

 عشق یعنی یک تبلور یک سرود

 عشق یعنی قطره و دریا شدن

 عشق یعنی یک شقایق غرق خون

 عشق یعنی زاهد اما بت پرست

 عشق یعنی همچو من شیدا شدن

 عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه

 عشق یعنی بیستون کندن بدست

 عشق یعنی آب بر آذر زدن

 عشق یعنی چون محمد پا به راه

 عشق یعنی عالمی راز و نیاز

 عشق یعنی با پرستو پرزدن

 عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

 عشق یعنی یک تیمم یک نماز

 عشق یعنی سر به دار آویختن

 عشق یعنی اشک حسرت ریختن

 عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

 عشق یعنی سجده ها با چشم تر

 عشق یعنی مستی و دیوانگى

 عشق یعنی خون لاله بر چمن

 عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی آتشی افروخته

 عشق یعنی با گلی گفتن سخن

 عشق یعنی معنی رنگین کمان

 عشق یعنی شاعری دلسوخته

 عشق یعنی قطره و دریا شدن

 عشق یعنی سوز نی آه شبان

 عشق یعنی لحظه های التهاب

 عشق یعنی لحطه های ناب ناب

 عشق یعنی دیده بر در دوختن

 عشق یعنی در فراقش سوختن

 عشق یعنی انتظار و انتظار

 عشق یعنی هر چه بینی عکس یار

 عشق یعنی سوختن یا ساختن

 عشق یعنی زندگی را باختن

 عشق یعنی در جهان رسوا شدن

 عشق یعنی مست و بی پروا شدن

 عشق یعنی با جهان بیگانگى

بوسه

بوسیدن عبارت است از تماس لب با لب یا بدن شخصی دیگر به منظور لذت بردن یا لذت بخشیدن به دیگری . اگر بخواهیم کمی بیشتر در باره بوسه بدانیم ، شاید بتوانیم به ادیبان بزرگ جهان مراجعه کنیم : Coleridge :: ''nectar breathing.'' تنفس شهد ! شکسپیر: بوسیدن مهر و امضای عشق است ! a kiss is a ''seal of love.'' Martial( شاعر روم باستان) : بوسه عطری است که از یک گل معطر متصاعد می شود بازهم بوسه زبان عشق است !… بوسه بسته بندی عشق است در غالب لب ها!… بوسه ارمغان وهدیه عشق است! بطور مطلق قابل تعریف نیست !!!… زیرا هر بوسه چیزی متفاوت از بوسه قبلی و متفاوت از بوسه بعدی است !… بوسه هدیه خداوندی است برای زنده نگاه داشتن عشق هر بوسه ای هدیه ای جدید است از جانب پروردگار و طعمی جدید از عشق و محبت است ! چه کسی قابل بوسیدن است ؟ در یک کلام می توان گفت که هر کسی را که دوست دارید ، قابل بوسیدن است و بوسیدن روشی برای ابراز این علاقه است و راهی برای صمیمیت بیشتر و یکی شدن Intimacy با کسی است که برایتان دوست داشتنی و عزیز است !! چرا بوسیدن لذت بخش است؟ چرا بوسیدن لذت بخش است ؟… و چرا مردم یکدیگر را می بوسند ؟…آیا بوسیدن فقط یک قرارداد بشری است برای ابراز علاقه یا اینکه ریشه در روان انسان دارد ؟…مثلاً آیا میشد که به جای بوسیدن ( تماس لب با بدن فرد مورد علاقه ) مثلاً با تماس دست همین لذت را برد ؟…در یک کلام چرا لب ها برای بوسیدن انتخاب شده ا ند؟ بوسیدن غیر از اینکه باعث می شود تا لذت طبیعی که ریشه در روان ما دارد ،ببریم ، نوعی احساس صمیمیت نیز ایجاد میکند که به همین دلیل هم شما خواهر یا مادر یا کسانی دیگر از همجنس خود را که می بوسید باز هم لذت میبرید ، با اینکه هیچ گونه قصد لذت جنسی ندارید و در اینجا تنها لذتی که برده می شود ، همان احساس صمیمت و نزدیکی مفرط است و البته در شرایطی که قصد فقط سکس باشد و مثلاً مردی ، شریک جنسی را که دوستش ندارد ، تنها به قصد سکس می بوسد ، باز هم لذت می برد و اینجا لذت فقط جنبه سکسی داشته و بهترین و برترین لذت بوسیدن را می توان در بوسیدن معشوقه ای دانست که او را هم دوست دارید ( عاشقش هستید ) و هم قصد سکس با او دارید و در اینجا غیر از لذت سکسی که می برید ، احساس یکی شدن با معشوق نیز بر اوج این لذت می افزاید . احکام بوسیدن - بوسیدن محارم اشکال ندارد مشروط به آنکه به قصد لذّت و ریبه نباشد به استثناء همسر که مطلقاً جایز است. -اگر انسان بداند اگر شخص دیگری اعم از بچه یا محارم خود را ببوسد به گناه آلوده می شود نباید او را ببوسد. -بوسیدن هر کجای بدن محارم که دیدن آن جایز باشد اشکال ندارد. چه پیشانی باشد، یا شانه ها یا دست و... مشروط به آنکه به قصد لذت و یا ریبه نباشد به استثناء همسر که مطلقاً جایز است. احکام فوق مطابق فتوای مراجع تقلید امام خمینی، ایت الله اراکى، ایت الله تبریزى، ایت الله خامنه اى، ایت الله سیستانى،ایت الله فاضل،ایت الله گلپایگانی و ایت الله مکارم می باشد