-
jokkkkkkkkkkkk
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 11:42
ترکه پشت ماشینش مینویسه : یا زهرا یا هیچکس ! میدونی نبات کیلو چنده ؟ نمیدونی ؟ نقل چه طور ؟ اونم نمیدونی ؟ پس قدیمیا درست گفتند : خر چه داند قیمت نقل و نبات ! یه دکتر اصفهانی زنش میمیره روی سنگ قبرش می نویسه : آرامگاه زری همسر دکتر رحیمی مختصص زنان و زایمان ، مطب : خیابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 از ساعت ... ! از سبز...
-
حتما این داستان رو بخون
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 18:49
مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره مصاحبهش کرد و تمیز کردن زمینش رو - به عنوان نمونه کار- دید و گفت: «شما استخدام شدین، آدرس ایمیلتون رو بدین تا فرمهای مربوطه رو واسه تون بفرستم تا پر کنین و همینطور تاریخی که باید کار رو شروع کنین ..» مرد جواب داد: «اما من کامپیوتر ندارم، ایمیل هم...
-
حکایت روزگارم را بشنو
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 11:25
همه شب نالم چون نی ، که غمی دارم دل و جان بردی ، اما نشدی یارم با ما بودی ، بی ما رفتی. چون بوی گل به کجا رفتی؟ تنها ماندم ، تنها رفتی چون کاروان رود... فغانم از زمین بر آسمان رود دور از یارم ، خون می بارم فتادم از پا به ناتوانی اسیر عشقم ، چنان که دانی رهائی از غم نمی توانم تو چاره ای کن که میتوانی گر ز دل برآرم آهی...
-
لالا.. لالا
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 23:35
لالا گل پونه ، دل از غمها به زندونه برای عاشقی کردن، تواین دنیای ویرونه دیگه شوقی نمیمونه دیگه شوقی نمیمونه لالا گل سرخم ، نمونده سرخی رخ هم نه شرم از بی وفائی ها ، نه حُجّبی بر رخ و گونه تو دنیای تباهی ها ، دل هر آدمی خونه دل هر آدمی خونه! لالا گل سوسن ، توُ این دنیا، تُو این برزن تمومه قصه ها مردن ، دلا از بسکه...
-
همنفسم
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 23:18
می خوام که با هر نفسم بگم توئی همنفسم بغض تو رو داد بزنم بگم توئی هر نفسم می خوام که با ترانه هام قفل سکوتو بشکنم تو هم صدامو بشنوی منم صداتو بشنوم می خوام بگم تو بهترین ستاره بخت منی می خوام بگم که خواستمت تموم دنیای منی می خوام که هرشب واسه تو ستاره هارو بشمارم ماه و ستاره واسه چی ، هرچی تو گفتی بشمارم می خوام که...
-
نخونی عمرت بر فناست
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 23:16
مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت : - می خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید : - نام دختر چیست ؟ مرد جوان گفت : - نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید و گفت : - من متاسفم به جهت این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم...
-
کم کم یاد میگیری...
چهارشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1390 09:37
کم کم یاد خواهی گرفت... تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را... اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر... و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند! و هدیه ها، معنی عهد و پیمان نمیدهند کم کم یاد میگیری... که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری باید باغ خودت را پرورش دهی به جای اینکه...
-
عاشقتم تا بینهایت
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 20:33
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو...
-
چهار داستان کوتاه
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1390 11:41
مردی در کنار رودخانهای ایستاده بود. ناگهان صدای فریادی را شنید و متوجه شد که کسی در حال غرق شدن است. فوراً به آب پرید و او را نجات داد... اما پیش از آن که نفسی تازه کند فریادهای دیگری را شنید و باز به آب پرید و دو نفر دیگر را نجات داد! اما پیش از این که حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که کمک میخواستند...
-
دوست...
جمعه 2 اردیبهشتماه سال 1390 11:10
وقتی یه بار ازدوست ضربه می خوری درست مثل این می مونه که با ماشین بهت زده و داغونت کرده ولی وقتی می ب خشیش درست مثل این می مونه که بهش فرصت دادی تا دنده عقب بگیره و دوباره از روت رد بشه تا مطمئن بشه چیزی ازت نمونده .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1390 20:20
روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم . خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم.. . بس که این کوره راه ترس آور...
-
دیوانه...!!!
پنجشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1390 20:02
به چه می نگری..؟؟!!! به نوشته ای که سرسوزنی ذوق در آن جاری نیست..؟؟؟!!! منتظر چه هستی...؟؟؟!!!! خواندن شعری که آن را شاعری نیست...؟؟؟!!! در فکرت چه میگذرد..؟؟؟!!! لابد این که سراینده جز دیوانه ای نیست...!!!! آری...من دیوانه ام... دیوانه ...!!! مرا در این میان تردید هم نیست...!!! توچیستی..؟؟!!تو کیستی...؟؟!!! آیا وجودت...
-
احساس...
پنجشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1390 19:51
یک جایی می رسد که آدم دست به خودکشی می زند... نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند... نه ..!!! قید احساسش را می زند !!
-
آیا میدانید
پنجشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1390 19:39
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 آیا میدانید با هوشترین زن دنیا ۵ فوق لیسانس دارد و ضریب هوشی او ۲۰۰ است و دنبال کار است . - آیا میدانید اولین فردی که در اروپا اقامت گرفت یک زن ایرانی بود و بعد مسأله اقامت خارجیها مطرح شد . - آیا میدانید ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر...
-
گزارشی از خصوصیات زن و مرد
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 20:12
سلام.تو اینترنت داشتم در مورد عللی که باعث انحرافات اخلاقی جنس زن میشه دنبال مطلب میگشتم ، به مطلبی در مورد خصوصیات زن و مرد برخوردم . با اینکه تا به حال خیلی مطلب در مورد خصوصیات این دو جنس خوندم ولی جهت یاد آوری دوباره مطلب و از اول تا آخر خوندم . به نظرم متن جالبی بود برا همین تو وبلاگ گذاشتمش.بنظرم ارزشش رو داره...
-
عکسهای عروسی آرش با بهناز
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 20:05
مراسم ازدواج این هنرمند بین المللی در هتلی 5 ستاره در دوبی سیتی و در کنار منظره ای مسحور کننده از سواحل زیبای خلیج فارس و به سبک کاملا ایرانی انجام شد. تعدادی از شخصیت های سرشناس ورزشی و هنری سوئدی نیز از جمله میهمانان حاضر در این مراسم بودند که بخش اعظم آن با موسیقی ایرانی و رقص همراه بود. آرش در سال 2004 در جریان یک...
-
به خدام میسپارمت...
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 09:51
بعد رفتنت عزیزم بسکه تنهایی کشیدم قامتم خمیده از بس عشقتو به دوش کشیدم تو غم بی همزبونی خیلی کشتم لحظه هامو روی برگه های شعرم خالی کردم عقده هامو..... خاطرت جم هرجا باشی توی غربت یه کسی هست خاطراتت زندگیشه اون غریبه خاطرت هست!!!!!!!!!! اون که تو هفت آسمونش یه ستاره ام نداره اون منم که دل خوشیشه گل من کسی رو داره.. مثل...
-
خیلی ممنون .......
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 09:29
خیلی ممنون ....... میگی هنوز تو فکرمی بعضی شبا خواب نداری میگن با یکی دیدنت میگن خیلی دوستش داری میگی مگه میشه من و یه روز فراموش بکنی میگن به هر چی اون بگه بدون شک گوش میکنی گوشی و برمیداری و چند وقت یه بار زنگ میزنی چند وقت یه بار به آرزوم به رویاهام زنگ میزنی بعدش شلوغ میشه سرت یهو میگی باید بری خوب میدونم تو...
-
ღღ ღღ ღღ
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 09:20
ღღ ღღ ღღ قول میدم وقتی که نیستی عکســــــــــــــــــــــــــــــــــــــتو بقل نگیرم قول میدم روزی هزاربار واسه اشکـــــــــــــــــــــــات نمیرم قول میدم وقتی که نیستی پا رو عشـــــــــق تو نزارم قول میدم در انتظارت چشمــام و به در ندوزم ღღ ღღ منو ببخش ..... ببخش که تنهات میزارم .... گریه نکن عزیز بی گناه من من و...
-
تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است...
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 09:08
دلتنگی از کسی که دوستش داشتم و عمیق ترین درد ها و رنجهای عالم را در رگهایم جاری کرد ! درد هایی که کابوس شبها و حقیقت روزهایم شد٬ دوری از تو حسرتی عمیق به قلبم آویخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهای دردناک داغ ستم پوشاند . دلتنگی برای کسی که فرصت اندکی برای خواستنش ٬ برای داشتنش داشتم. دلتنگی از مرزهایی که دورم کشیدند...
-
@@@$$$ قانون عشق $$$@@@
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 08:56
قانون اول : عشق مالکیت معشوق نیست . قانون دوم : عشق اصیل بدین معناست که بتوانیم دشواری ها را به جان بخریم . قانون سوم : تضمینی در کار عشق وجود ندارد / امنیتی هم در کار نیست . قانون چهارم : عشق آزاد کننده و رهایی بخش است.نیازی به در خواست برای عشق نیست. عشق ؛آزادانه ؛ارزانی می شود . قانون پنجم : عشق یعنی داشتن یک خواست...
-
انـار شــو کـــــــه تمــــام لب تــــــو را بمکم
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 13:35
انـار شــو کـــــــه تمــــام لب تــــــو را بمکم به بغضم این همه سوزن نزن که می ترکم شب است و عطر خوشِ نانِ تازه ی تنِ تو بگـــــــــــــو چکار کنم با دلِ پـــــر از کپکم دهانم آب می افتد ، چقدر می افتد دهـــانم آب برایت ، انــــار بــا نمکم انار سوخته ام من ، دلِ مرا بچلان نمک بریز و بنوش از دل ترک ترکم شبی که بغض...
-
می ترسم از صدا ...
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 13:34
می ترسم از صدا که صدا عاشقت بشود این سوت کوچه گرد رها عاشقت بشود گفتم به باد بگویم تو را ...نه...ترسیدم این گرد باد سر به هوا عاشقت بشود پوشیده ای سفید،کجا سبز من؟ نکند نار و ترنج باغ صفا عاشقت بشود بگذار دل به دل غنچه ها ولی نگذار پروانه های خانه ما عاشقت بشود حالا تو گوش کن به غمم شهربانو تا در قصه هام شاه و گدا...
-
صدای پای تو
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 13:28
صدای پای تو در گوش کوچه ها جاری ست و گریه آخـــــــــــر این ماجرای تکراری ست نه شب شده ست ـ که مهتاب بیش و کم بزند ـ نه قصّــــه است ـ که بــــاران به صورتــــم بزند ! ـ زمان به سر نرسیده ، زمین به هم نشده و هیچ چیز از این روزگـــــــــــــار کم نشده ! همان که بــــــــود : همان تکّه سنگ گرد مذّاب همین که هست : همین...
-
دوستت دارم
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 12:56
همه اینجا شدند دیوانه ی تو ولی من راه نشین خانه تو همه بینند تو را با چشم هر جایی ولی با دل بینم هر کجایی همه بینند تو را یک دل ببازند ولی من جان دهم آنان ننازند همه گویند که تو ماهی در اینجا ولی خورشید من هستی همه جا تو را یارم همش خوانم در این دل که نامت نقش ها بسته بر این دل ندانم راه عشق از چه به سختیست ولی سختی ز...
-
ثروت بازیکنان فوتبال ایرانی!
جمعه 13 اسفندماه سال 1389 08:50
نوش جانشان... ثروت بازیکنان فوتبال ایرانی! فرهاد مجیدی کاپیتان استقلال یکی از ساکنین محله فرمانیه است. چندین ماشین دارد و خودش از پرادو و بی. ام. و اش خیلی بیشتر استفاده می کند. فرهاد سرمایه گذاری های زیادی انجام داده که می توان به طور نمونه به شهرک سازی اش در دبی و همچنین در شمال کشور اشاره کرد. او اما در کارهای زیاد...
-
سن در دختر ها و پسرها
پنجشنبه 12 اسفندماه سال 1389 18:36
دخترها: سن 14 سالگی : تا پارسال هر کی بهشون می گفت چطوری؟ میگفتن خوبم مرسی ... حالا میگن مرسی خوبم سن 15 سالگی : هر کی بهشون بگه سلام ... میگن علیک سلام -نقاشیشون بهتر میشه - بتونه کاری و رنگ آمیزی سن 16 سالگی : یعنی یه عاشق واقعیند ... فردا صبح هم میخوان خودکشی کنن شوخی هم ندارن سن 17 سالگی : نشستن و اشک می ریزن ......
-
اخرین تماس...
پنجشنبه 12 اسفندماه سال 1389 18:18
جمله ای ازت شنیدم توی آخرین تماسم مثل یک غریبه گفتی "من تو رو نمی شناسم" با یه لحن بی تفاوت زندگیمو تیره کردی گفتی "ممنون میشم از تو اگه دیگه برنگردی" با شنیدنش شکستم به کسی چیزی نگفتم با خودم قرار گذاشتم دیگه یاد تو نیفتم می دونم که از نبودم جامو خالی حس نکردی من جواب ازت گرفتم با چه لحن تند و...
-
عشق واقعی وجود داره؟
پنجشنبه 12 اسفندماه سال 1389 18:08
نمیدونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو نمیدونم چرا قسمت میکنم روزهای خوب زندگیمو چرا توی اول قصه همه دوستم می دارن وسط قصه میشه سربه سر من میزارن تا می خواد قصه تمام شه همه تنهام میزارن میتونم مثل همه دو رنگ باشم دل نبازم میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم تا با یک نیش زبون بترکه و خراب بشه تا بیان جمعش کنن حباب دل...
-
حلالم کن
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1389 15:44
خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه برو که دیدن اشکات منو به گریه میندازه نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست نمیشه بعد تو بوسید نمیشه بعد تو دل بست منو تنها بذار اینجا تو این روزای بی لبخند که باید بی تو پرپرشه که باید از نگات دل کند حلالم کن اگه میری اگه دوری اگه دورم اگه با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم نگو عادت کنم...