زیبا ترین شروع بسم الا....* زیبا ترین اواز اذان* زیباترین عمل عبادت* زیبا ترین بیابان عرفات* زیباترین چشمه زمزم*زیباترین دوست یعنی من*
زندگی باآن کس که گاهی یادی از ما می کند*ازخجالت ما غریبان غرق دریا می کند*حال ما می پرسدواز مهربانی های خود*این دل رنجور مارا عطرگل ها میکند*
در این دنیا که نامردی مرام است*نکن مردی که مردی هم حرام است*
چقدر سخته سهم عاشق از عشقش که شب ها گریه باشد وروز هاانتظار*
زندگی جاده دلی است که هرکس آن را پر کند جایزه اش مرگ است*
چندیست که بیمار وفایت شده ام*دربسترغم چشم به رهایت شده ام*این را بدان اگر بمیرم روزی*مسئول تویی که من فدایت شده ام*
زندگی غم کده ای بیش نبود*بهرما جزغم و تشویق نبود*به کدام خاطره اش خوش باشم*که کدام خاطره اش نیش نبود*
چشماتو واسه زندگی می خوام*دلتو واسه شادابی*دستاتو واسه نوازش*خودتو واسه حالا*
زندگی با همه وسعت خویش*محفل ساکت غم خوردن نیست*حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست*زندگی جنبش وجاری شدن است*زندگی کوشش راهی شدن است*از تماشا گه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند*
زندگی با صدا شروع میشه*بی صدا تموم میشه*عشق با ترس شروع میشه*باگریه تموم میشه*دوستی هرجایی میتونه شروع بشه اما هیچ جا تموم نمیشه*
چراغم ها نمی دانند که من سلطان قلب هایم*بیا ای دوست با من باش که تنهای تنهایم*
سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد*اگر از شهر غم رفتی مرا مبر از یاد*
پیوندحقیقی حتی به مرگ گسیخته نمی شود چه رسد به دوری*
پین کدی روی قلبت بزار رمزشم فقط به من بگوتا اگه کسی خواست تو دلت جا باز کنه نتونه*
خاطرمان باشد سال ها بعد در رهگزر جادها بی تفاوت از کنار هم هم بگزریم وبگوییم این چقدر شبیه خاطرم بود*
شب است و یاد تو مرا پر از ترانه می کند*چه کردی که دل چنین تو را بهانه می کند*
عشق فقط خدا بقیه همه رفاقت*
شکست عهد من وگفت هرچه بود گذشت*به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت*
بهار بود وتو بودی عشق بود و امید*بهار رفت و تو رفتی هر چه بود گذشت*
طنین نبض بارانی*بلوغ چشم سارانی*تو را دوست می دارم ومی دانم که می دانی*
هیچ ستمگری را شبیه ستم دیده ندیدم مگر حسودرا*
شنا کردن در جهت آب حتی از یک ماهی مرده هم بر می آید*
طعنه بر خوار من ای گل بی خار نزن*من به پای تو نشستم که چنین خوار شدم*
شمع می سوزد و پروانه به دورش نگران*ما که می سوزیم وپروانه نداریم چه کنیم*
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت*بیچاره از این عشق سوختن آموخت*فرق من و پروانه این است*پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت*
عاسق آن نیست که عشق تکه کلامش باشد*بلکه ان است که وفاداری مرامش باشد*
عاقلان نقطه ی پر کار وجودند*ولی عشق دانند که دراین نقطه سرگردانند*
عهد کردم که بدهکار نباشم کسی*وای از دست محبت که بدهکارم کرد*
عهد کردم که تو را دیدم بگویم از تو دلگیرم*اما باز تورادیدم و گفتم بی تو میمیرم*
خشم زن مثل الماس است ...می درخشد ولی نمی سوزاند.
خوشبختی از آن کسانیست که خواهان خوشبختی دیگران باشند
سعی کن تنها باشی: زیرا تنها به دنیا آمده ای و تنها از دنیا خواهی رفت* بگذار عظمت عشق را درک نکنی: زیرا آنقدر عظیم است که تو را نابود خواهد کرد*
لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا*و بدان که روزی آنقدر شرمنده می شود که به جای پاسخ به لبخندهایت*با تمام سازهایت می رقصد*باور کن*
تاسف برای گذشته به این میماند که انسان به دنبال باد بدود*
یک قلب پاک از تمام معابد جهان زیباتر است*
خدا روز بدون رنج، بدون خنده، بدون اندوه، وآفتاب بدون باران وعده نداده است*
اما او توان پایداری در آن روزها ، و وعده تسلی پس از اشک و چراغ راه را داده است*
شادی را دلیل باش نه سهیم*غم را سهیم باش نه دلیل*
گرکسی ازمن بپرسدچیست راززندگی گویم این خواب پریشان درخورتعبیرنیست*
اگر می خواهیم به چیزی برسیم که تا به حال به آن نرسیده ایم باید آدمی شویم که تا به حال نبوده ایم*
زندگی مثل ریاضی است که باید خوبیهاراجمع شادیها راضرب دعواهاراکم نفرتهارا تقسیم ودوری ها را زیر رادیکال از بین ببریم ان وقت است که زندگی وعشق به توان میرسند*
ستارگان قدر شب را نمی دانند و در طلب نور بیشتر جایشان را به خورشید و روز می دهند و چشمک زنان خاموش می شوند*
پروردگارا : دستانم خالیست و دلم پر از آرزوهای دور و دراز!*تو را سوگند به بزرگیت!*یا دستانم را توانا کن یا دلم رااز آرزوهایم خالی گردان!!!*
وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد*
تصمیم بگیر نیمه شیطانیت باشی یانیمه ی روحانیت ..مابین این دو بودن بدترین انتخاب است .....
وما سالهاست که دچار این بدترین انتخابیم*
زندگی داشتن دوست داشتنیها نیست*زندگی دوست داشتن داشتنی هاست*
دریا باشی یا گودالی کوچک از اب... فرقی نمیکند*زلال که باشی اسمان در تو پیدا می شود...*
بزرگترین گناه؟ شوهر نداشتن*بزرگترین تفریح ؟ شوهر سرکار گذاشتن*بزرگترین جهاد؟ شوهر کشتن*بزرگترین کار؟ شوهر تربیت کردن*بزرگترین شگفتی؟ شوهرعاقل دیدن*بزرگترین آرزو؟ داشتن مردی به اسم شوهر*
اگر دختری در ثریا هم باشد، مردانی از سرزمین پارس برای او بوق خواهند زد*
زندگی مثل آمپول تو باسن میمونه هر چی سفت تر بگیری بیشتر درد می گیره * شل کن عزیزم
این عدالت است؟ به خدا سردی نگاه و بشکن فاصله ها سزای ما نیست*
گردنم لبهای نرمت را نمی خواهد دگر*جسم سردم جسم گرمت را نمی خواهد دگر*نازنینم بد
شدی خوبی نمی بینم ز تو*دستهایم دستهایت را نمی خواهد دگر*
قسم به لحظه های عاشقانه ای که اشک*دوباره حلقه می زند به چشم من، برای تو*تمام
آسمان شهر تیره می شود و من*هنوز خیره مانده ام به سمت روشنای تو*
من دیگه که از آدما سیر شدم*اینهمه خسته و دلگیر شدم*با یه حرف ساده ی این مردم*تو
جوانی این همه پیر شدم*
نیستی هم نفسم سهم دلم بی کسیه* تنهایی پر از غم و حسرت و دلواپسیه* بی تو این زنده بودن زندگی محسوب
نمیشه*زخم این قلب شکسته ام تا ابد خوب نمیشه*لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام* اگر از جور
عشق تو دادی طلبیم*من هنوز از می چشمان سیاهت مستم * با خبر باش که هر لحظه به یادت
هستم *
من هم شبی به خاطره تبدیل می شوم*خط می خورم زهستی و تعطیل می شوم*حک میکند غروب
مرا شاعری به سنگ*از اشک و آه و خاطره تشکیل می شوم*
تنهاترین آدم دنیا کسی است که دلش زندانی دیگری باشد *
باید آهسته نوشت * با دل خسته نوشت * با لب بسته نوشت ،* گرم و پر رنگ نوشت *روی
هر سنگ نوشت *تا بخوانند همه که اگر عشق نباشد دل نیست *
راز عشق ورزیدن به هر چیز ، درک این جمله است : شاید از دست برود *
من در میان عاشقان آشفته ام* عاشق عشقی جاودانه ام* چه زیبا است این عشق * با او در
خلوتم جا مانده ام *
به او گفتم: غمگین ترین ترانه را برایم بسرا*چشمانش را بست و آرام آرام
گریست...گریست...*
خود را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است*پیدا نکنم همدل دلها همه از سنگ است*گویا
که در این وادی از عشق نشانی نیست*گر هست یکی عاشق آلوده به صد رنگ است . . .*
اگر یه روز یه شاپرک تو خونتون کشید سرک *یه خورده یاد من بیفت * نگو ولش کن به
درک *
دنیای کوچیک ما چه بی وفاست* قلب آدما چرا از هم جداست*ما از بهشتیم ، اینجا کجاست ؟* پر غم و ترسه
چه بی هواست *
مهربون من ای تو عزیزترین یادگار*با خیال تو خیلی تازه تره روزگارم*هوای تو
عاشقانه نفس می کشم*
یک سبد دعای خوشبختی مال تو*دست من بود می گفتم همه ی دنیا مال تو *
نیستی هم نفسم سهم دلم بی کسیه * تنهایی پر از غم و حسرت و دلواپسیه *بی تو این زنده بودن زندگی محسوب
نمیشه*زخم رو قلب شکسته ام تا ابد خوب نمیشه *
من در میان عاشقان آشفته ام *عاشق عشقی جاودانه ام* چه زیبا است این عشق* با او در
خلوتم جا مانده ام *
سادگیم را با تو قسمت میکنم تا تو نیز همانند من به عشق و دوستی بنگری و
آن را مقدس بداری و بدانی برایم چه زیباست هنگامه ی نسیمی که بوی تو را به ارمغان
می آورد ، آری ، معنای با تو بودن را فقط سادگی شمیم عشق میفهمد *
نیمه شب صورت خود رو به خدا خواهم کرد*از خدا خواهش دیدار تو را خواهم کرد*تا که
جان دارم و از سینه نفس می آید*به تو و مهر تو ای دوست وفا خواهم کرد*