یه روز خیلی اعصابم خورد بود عشقم گفت دوسم داری ؟
گفتم قد تمام دنیا دوستت دارم . گفت ثابت کن .
گفتم چه جوری : گفت تیغ بردار رگتو بزن . گفتم مرگ و زندگی دست خداست .
گفت پس دوسم نداری . تیغ و برداشتم رگمو زدم .
وقتی که آروم داشتم تو اغوش گرمش جون میدادم
تو یادت نیست ولی من خوب به خاطر دارم که برای داشتنت
دلی به دریا زدم که از آب واهمه داشت…
تو را با شیشه عشقم میان مرمر قلبم تراشیدم
از ان پس هم تو را چون بت پرستیدم چرایش را نمیدانم!
اگه میدونستی چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی،
گرچه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی ست
نازی که ز لبخند گل یاس هویداست
زیبائی عشق است که در چشم تو پیداست . . .