آهو دختری بی عشق

آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....
آهو دختری بی عشق

آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....

داستان واقعی

یه استاد داشتیم هر سری میومد سر کلاس به دخترا تیکه مینداخت . یه بار دخترا تصمیم میگیرن با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون . قضیه به گوش استاد میرسه جلسه بعد یکم دیر میاد سر کلاس میگه از انقلاب داشتم میومدم دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده رفتم جلو پرسیدم گفتن با کارت دانشجویی شوهر میدن! دخترا پا میشن برن بیرون استاده میگه کجا میرید وقتش تموم شد تا ساعت 10 بود  ـ

نظرات 3 + ارسال نظر
ermiya سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:03 http://rostamiyana2.blogsky.com

دمش گرم یعنی استاد به این باحالی هم پیدا میشه خوش به حال پسرای کلاس

زهرا دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 20:20 http://lovely-lover.blogsky.com

مرسی
منم لینکت کردم

زهرا دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 20:02 http://lovely-lover.blogsky.com

عجب استادییییی!!!! :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد