شعرهای من

" فراموش کردن تو "

فـــــــرامــــوش کـردنـتــــــــــــ

بـرایـمــــــــــــ مـــــثـل آبـــــــــــ خــــــوردن بــــــود

از همــــــــان آبهــــــاییــــــــــــِـِـِ کـــه

مــــــی پــَـَرد تویـــــــــِـِـِ گـلـــــُــو

و ســـــالها ســُـــرفه میــــــــِـِـِ کـُنیـمـــــــــــ . . . . . .

---

" سهمم را از تو نخواستم "

با خواب هایم قهر کرده ای؟

آخرین بار که دیدمت

چمدان خاطرَت را با لبخندی تلخ بستی و رفتی.

سهمم را از تو نخواستم،

اما یادت باشد،

امید های مرا بدون آنکه از من بپرسی، با خود بردی.

 

---

" برای تو ... "

وقتی خدا مشکلتو حل می کنه به تواناییش ایمان داری

 ولی وقتی حل نمی کنه اون به تواناییت ایمان داره ...

***************************************

اصلی هست که می‌گوید:

 دیدنی‌هایت قشنگ که باشند عکاس می‌شوی

، زشت که باشند ، نویسنده..!!

***************************************

عجب موجود سخت جانی ست دل !

هزار بار تنگ میشود ، میشکند ، میسوزد ، میمیرد و باز هم برایت میتپد ! ....

****************************************

دست به صورتم نزن !

می ترسم بیفتد نقاب خندانی که بر چهره دارم

**************************************

ای دوست!

این ابر را از دوش من بردار بارانی‌ام بسیار

---

" یک بار دگر "

وقتی تو نیستی.....؛

نگاهم حوصله نمی کند

پایش را از چشمانم

بیرون گذارد....

لبخند تو را چند صباحی است ندیدم.....؛

یک بار دگر خانه ات آباد بگو "سیب"

---

" میخواهم زمین را با خود ببرم "

می خواهم

زمین را بغل بگیرم

با خودم ببرم وُ

در کهکشان دیگری بگذارم

اینجا ،

جاذبه اش

کم شده