آهو دختری بی عشق

آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....
آهو دختری بی عشق

آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....

به هرزبانی می توان گفت خدایا دوستت دارم

به هرزبانی می توان گفت خدایا دوستت دارم حتی ....

 

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username
که باشم، من را connect می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند
 

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود است


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام no response to نمی دهد
 

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو کارش نیست

خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم
 

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ....

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند
 


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش را مخفی نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم
 

خدا را
دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم :
 
 
خدا را دوستت دارم ....

************
 
 --------------------------- زن می فرماید ----------------------------
 
همسرم می گفت بد جوری هراسانم همش
در پی آ یینه بین و فال و فنجانم همش

حال و روزم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست
هیچ می پرسی چرا در پای قلیانم همش؟

صبح، بی بی گل برایم یک خبر آورده بود
ازهمین رو با تاسف ، کلّه جنبانم همش

عاقبت تصویب شد قانون تجدید فراش
دارم احساس بدی، غمگین و نالانم همش

مثل سیر و سرکه می جوشد دلم ، دلواپسم
چونکه با اسم هوو می لرزد این جانم همش

همسر خوبی نبودم ، می پذیرم کاملا
خاطرت آسوده باشد فکر جبرانم همش


مُرد دیگر آن زن خود خواه لوس بی ادب
بعد از این یک خانم خوش خلق و مامانم همش

بوده ام ولخرج تا امروز اما بعد از این
در پی کفش و لباس و کیف ارزانم همش

هرچه می خواهی برایت می پزم عالی جناب
قرمه سبزی یافسنجان ؟تحت فرمانم همش

جای کافی شاپ و استخر و سونا و سینما
بیشتر پیش شما در خانه می مانم همش

جیغ هایم ، نعره هایم ،اخم هایم را ببخش
یک مریضی بود و فعلا تحت درمانم همش
نیستی آش دهن سوزی ولی با این همه
بی شما حس می کنم در سطر پایانم همش
 
-----------   مرد می فرماید   -----------
گفتم ای یارم، نگارم، همسرم اصلا نترس
کاسبی ها راکد و در اوج بحرانم همش

بنده فکر پاس چک هامم نه تجدید فراش
هیچ می پرسی چرا سر در گریبانم همش

ازدواج این روزها آن هم مجدد، ساده نیست
تازه از آن بار اول هم پشیمانم همش
 

تقدیم به مهربانم

راهی را که روزی
با هم به شتاب رفته بودیم
حالا به تنهایی باز می گردم
اما این بار
آهسته تر از همه چیز
 
حرف هایی از سر زبانت راه افتاده است
که باید تا ندیده اند
بردارم و به خانه ببرم،
بعضی را یک بار فریاد
بعضی را چند بار زمزمه
بعضی را برای همیشه پنهان خواهم کرد
 
و هر چه ماند
می توانی در دفتر آینده ام بخوانی 
با هر شتابی که خواستی

15Mored Az Avalin Haye Internet

خلاقیت اینترنت را به جایی رسانده است که امروز می بینیم و بخشی از زندگی روزمره ما شده است. در این پست ۱۵ تا از خارق العاده ترین اولین های اینترنت معرفی می شود. اما قبل از همه اینها باید به ۱۰ مارس ۱۸۷۶ برگردیم، یعنی جایی که الکساندر گراهام بل اولین تماس تلفنی را برقرار کرد و گفت: آقای واتسون بیابید اینجا، می خواهم شما را ببینم.

اولین‌های اینترنت

1-اولین ایمیل:
ری تاملینسون در سال ۱۹۷۱ اولین ایمیل را ارسال کرد. همچنین او معروف است به اینکه برای اولین بار کاراکتر @ را به عنوان جدا کننده نام کاربر ایمیلی از نام دستگاه کاربر در آدرسهای الکترونیکی معرفی کرد. در اوایل دهه ۶۰ کاربران یک ابرکامپیوتر می توانستند پیامهای محدودی بین یکدیگر رد و بدل کنند اما تا سال ۱۹۷۱ ایمیل به شکلی که امروزه وجود دارد، یعنی قابل انتشار در شبکه است، وجود نداشت. توجه کنید که در آن زمان اینترنت نیز به شکل امروزی وجود نداشت (و فقط شبکه آرپانت فعالیت میکرد)

2-اولین نام دامنه
اولین نام دامنه‌ای که در اینترنت ثبت شد، "symbolics.com" بود که در ۱۵ مارس ۱۹۸۵ توسط  شرکت کامپیوتری Symbolics  به ثبت رسید.

3-اولین هرزنامه (اسپم)
اولین هرزنامه در تاریخ ۳ می سال ۱۹۸۷ در شبکه آرپانت به ۳۹۳ دریافت کننده ارسال شد. این پیام توسط گری تیورک ارسال شد و حاوی تبلیغاتی از مدل جدید کامپیوترهای DEC بود. به عبارت دیگر گری تیورک افتخار ارسال اولین اسپم تاریخ را داراست به طوریکه نام وی در کتاب رکوردهای گینس هم به ثبت رسیده است.

4-اولین موبایلی که به اینترنت وصل شد
اولین گوشی موبایلی که به اینترنت وصل شد نوکیا ۹۰۰۰ بود که در سال ۱۹۹۶ در فنلاند به اینترنت وصل شد ولی هزینه متصل شدن به اینترنت از طریق آن بسیار گران بود. سه سال بعد در سال ۱۹۹۹، کمپانی ژاپنی NTT DoCoMo موفق شد اولین سرویسهای اینترنتی موبایل (i-Mode) را خلق کند.

اولین‌های وب

1-اولین وب سایت
اولین وب سایت اواخر ۱۹۹۰ به وجود آمد و آدرس آن info.cern.ch بود که روی یک کامپیوتر NeXT در CERN اجرا می شد. آدرس اولین صفحه اینترنتی هم http://info.cern.ch/hypertext/WWW/TheProject.html بود که حاوی اطلاعای درباره پروژه شبکه جهانی وب بود. این صفحه در حال حاضر وجود ندارد ولی یک کپی از آن در سایت W3C's موجود است.

2-اولین وبسایت تجارت الکترونیکی (مبادله)
اگرچه آمازون و eBay حقیقتا بزرگ و مشهور هستند، ولی اولین وب سایتهای مختص تجارت الکترونیکی نیستند. خرده فروشی آنلاین NetMarket ادعا می کند که اولین معامله ایمن را در وب انجام داده است. در ۱۱ آگوست ۱۹۹۴ این سایت یک CD از یکی از آلبومهای استینگ (خواننده بریتانیایی) را ۱۲٫۴۸ دلار (بعلاوه هزینه حمل و نقل) به فروش رساند. یکی دیگر از مدعیان این مورد، شبکه خرید اینترنتی است که ادعا می کند، یکماه زودتر معامله ای را از طریق اینترنت به سرانجام رسانده است.

3-اولین بانک آنلاین
اولین موسسه مالی که خدمات بانکداری آنلاین به مشتریانش ارائه داد، اتحادیه اعتباری فدرال استنفورد بود که در اکتبر ۱۹۹۴ به این امر نائل شد.

4-اولین موتور جستجو
موتورهای جستجو حتی قبل از WWW هم وجود داشتند با این تفاوت که تعدادشان محدود بود و صرفا عناوین صفحات را فهرست می کردند. اولین موتور جستجوی تمام صفحه ای وب (مانند آنچه امروزه داریم) WebCrawler بود که در ۱۹۹۴ به وجود آمد.

5-اولین وبلاگ
جاستین هال روزمره نویسی های تحت وب خویش را با نام پیوندهای جاستین از زیرزمین در ۱۹۹۴ آغاز کرد. که در ابتدا به نوعی راهنمای وبگردی بود ولی به مرور زمان شخصی تر شد. مجله نیویورک تایمز از وی به عنوان پدر و بنیانگذار وبلاگهای شخصی نام می برد. البته واژه "بلاگ" تا چند سال بعد از آن ناشناخته بود. (سال ۱۹۹۷ وبلاگ نامیده میشد و از سال ۱۹۹۹ تبدیل به بلاگ شد)

6-اولین پادکست
پس از بحث در اکتبر ۲۰۰۰، یکی از پیشگامان وبلاگنویسی به نام دیو واینر پشتیبانی از محتوای صوتی را به خوراکهای RSS اضافه کرد که وبلاگنویسی صوتی (audioblogging) را ممکن ساخت. واینر در ۱۱ ژانویه سال ۲۰۰۱ در وبلاگ خبرهای نوشتاری خود، قابلیت جدید RSS را با پس زمینه آهنگ Grateful Dead ارائه کرد. در سال ۲۰۰۳ دانلود فایلهای صوتی به iPod محبوبیت زیادی بدست آورد. واژه podcasting در سال ۲۰۰۴ معرفی شد.

اولین‌های خدمات وب

1-اولین اقلام فروخته شده در eBay
در سال ۱۹۹۵ وقتی این سایت تاسیس شد، AuctionWeb نامیده میشد. اولین چیزی که در آن فروخته شد، یک نشانگر لیزری شکسته بود که ۱۴٫۸۳ دلار فروش رفت. وقتی پیر امیدوار (موسسeBay( توسط ایمیلی از خریدار پرسید که اگر میدانست که نشانگر لیزری شکسته بوده، باز هم آنرا می خرید یا نه، خریدار پاسخ داد: من یک مجموعه دار هستم و نشانگرهای شکسته لیزری  را گردآوری میکنم!

2-اولین کتابی که در آمازون فروخته شد
اولین کتابی که در Amazon.com فروش رفت (این سایت از ۱۹۹۵ فعالیت خویش را آغاز کرد) کتابی بود از داگلاس هوفستادر با عنوان: مفاهیم سیال و قیاسهای خلاق: مدلهای کامپیوتری از مکانیزمهای پایه ای ذهن

3-اولین ویرایش در ویکیپدیا
اولین ویرایش در ویکیپدیا یک ویرایش تستی برای جمله سلام جهان (به انگلیسی) بود که توسط موسس ویکیپدیا یعنی جیمی والز انجام شد که در حال حاضر وجود ندارد. قدیمیترین ویرایش حال حاضر ویکیپدیا متعلق به ۱۶ ژانویه ۲۰۰۱ هستند که به لیستی از کشورها داده اضافه می کنند.

4-اولین ویدئو در یوتیوب
اولین ویدئو در یوتیوب توسط یکی از موسسین آن به نام جاوید کریم در ۲۳ آوریل ۲۰۰۵ قرار داده شد. نام این ویدئو "من در باغ وحش" بود که فیلمی از وی در باغ وحش سن دیگو بود. این ویدئو بیش از ۱٫۵ میلیون بار دیده شده است.

5-اولین پیام توئیتری
اولین توئیتی که در توئیتر منتشر شد (و هنوز موجود است) متعلق به جک دارسی می باشد ("just setting up my twttr") و در ۲۱ مارس ۲۰۰۶ نگاشته شده است. جک دارسی کسی است که ایده توئیتر را خلق کرد. twttr  موجود در توئیت وی غلط املایی نبود. توئیتر برای مدت کوتاهی twttr نام داشت که از نامگذاری Flickr الهام گرفته شده بود.

 

 

نامه های کهنه من

نامه های کهنه من

میرسد روزی که فریـاد وفا را سـر کنی
میرسد روزی که احساس مرا باور کنی

میرسد روزی که یادم باشی از رفتار خود
خاطرات رفته ام را مو به مو از بر کنی

میرسد روزی که تنها ماند از من یادگار
نامه های کهنه ای را که به اشکت تر کنی

میرسد روزی که در صحرای خشک بی کسی
بوته های وحشی گل را زغم پرپر کنی

میرسد روزی که صبرت سر شود در پای من
آن زمان احساس امروز مرا باور کنی


*******************************

سیل اشک من

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو برآب میزدم 


روی نگار در نظرم جلوه می نمود
از دور بوسه بر رخ مهتاب می زدم

ابروی یار در نظر و خرقه سوخته 
جامی به یاد گوشه محراب می زدم

چشمم به روی ساقی گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب می زدم

نقش خیال روی توتا وقت صبحدم 
بر کارگاه دیده بیخواب می زدم

هر مرع فکر کز سر شاخ سخن بجست 
بازش ز طره تو به مضراب می زدم 

ساقی به صوت ابن غزلم باده می گرفت 
می گفتم این سرود و می ناب می زدم

کنار هر قطره ی اشکم هزار خاطره دفنه



دلم گرفته ، هوا نیـــست ، کوچ می خواهــم


بیا قدم بزنیم


بیا که با صدای قدمهای کوچه گردیمان


سکوت این شب بی عار را به هم بزنیم


حریر بغض تو پوشانده لحظه های مرا


غـــبار حزن تو پوشانده گونه های مرا


من از غرور بی کس چشمان خویش می ترسم


نــگو تحــمل دوری


نــگو شکیب فراق


بیا که خود خط تقدیر را رقم بزنیم


بیا قدم بزنیم..


بیا ز دفتر این سرنوشت پوشــالی


کلام شاید و ای کاش را قلم بزنیم


غمت نفسگیر است


بیــا قــــدم بــــزنیــم



کاش بودی


کاش بودی تا دلم تنها نبود

تا اسیر قصه فردا نبود

کاش بودی تا برای قلب من

زندگی اینگونه بی معنا نبود

کاش بودی تا لبان سرد من

قصه گوی غصه غم ها نبود

کاش بودی تا نگاه خسته ام

بی خبر از موج و از دریا نبود

کاش بودی تا دور دست من

غافل از لمس گل مینا نبود

کاش بودی تا زمستان دلم

اینچنین پرسوزو و پرسرما نبود

کاش بودی تا فقط باور کنی

بعد تو این زندگی زیبا نبود