آهو دختری بی عشق

آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....
آهو دختری بی عشق

آهو دختری بی عشق

ترفند ،جوک ، شعر ،کامپیوتر و ....

شعرهای من

به شــــــبی بــــــند است

عشق و هرزگی.......!!!

نمی دانم...از فــــــــردا...

مرا عــــــــاشق

...مـــــــیخوانی...!...

یـــــــا....فاحـــــشه !!!!

 

P983 PatRon & Gomnam Ft. Peyman   Moghasser



من! عاشق نیستم..

فقط گاهی حرف تو که می شود، دلم مثل اینکه تب کند!

گرم و سرد می شود..

آب می شود..

تنگ می شود
 


به کسی عشق بورز که بتواند سه چیز تو را تشخیص دهد

اندوه پنهان شده در لبخندت را
 
عشق نهان در عصبانیتت را
 
 و معنای حقیقی سکوتت را...
 


حالا تو باور کنی یا نکنی...

باز من سر حرفم هستم...قصه ی من و تو...ته ن د ا ر ه ....!

باور کن که نداره...!!!
 


شب که می شود ،

خیالت را محکم در آغوش می گیرم

و چشم می بندم...

خوابهایم بوی تو را می گیرد!
 



فراموش کردنت
 
برایم مثل آب خوردن بود
 
از همان آبهایی که می پرد
 
توی گلو و سالها سرفه می کنیم  
 
 
 

شعرهای من


خاک راهت میشوم شاید که دیدارت کنم!

اشک چشمت میشوم شاید که احساست کنم



یادم آید که شبی از شب ها تو به من گفتی شب باش!

من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود

به امید اینکه تو فانوس شب من باشی!

**********************





شبی از پشت یک تاریکی غمناک و بارانی

تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم

تمام شب برای با طراوت ماندن

قصرقشنگ آرزوهایت دعا کردم

پس از یک جستجوی نقره ای

در کوچه های آبی احساس

تو را از بین گلهایی که در

تنهاییم رویید باحسرت جدا کردم!!
**********************




خوشبختی را در همین لحظه باور کن!

لحظه ای که دلی به یاد توست!
**********************





دلم صاف و آسمان آرام است!

نسیمی زیرک میخواهد بگوید شب مظهر این همه دلتنگی و تاریکی نیست!

به گمانم فردا روز دگر باشد!

**********************

 



از حساب و کتاب بازار عشق

هیچ گاه سر در نیاوردم !

و هنوز نمی دانم چگونه می شود

هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی

من بدهکارت می شوم ؟
**********************

 



چشمان من منتظر طلوع چشمانت است     

بیدار شو تا این چشمانم برای ذوقی که سالها منتظر بود

جشن شادی بر پا کند

و بگوید: دوستت دارد

**********************




نمی دونم که چرا هر وقت به تو می رسم ، نمی توانم از تو

بگویم. برای گفتنت واژه کم می آورم. به هر حال ، بدان

که بیشتر از این حرف ها و واژه ها برایم معنا می دهی

شعرهای من




کـِـی سَر می رسد


مرگ ِ این همه خوب ُ خوبی ها ؟


برزخی که در آن


هیچ قنداقی جا به جا نمی شود


و کسی دانه ی کبریتش را ،


حرام سیگار دیگری نمی کند ؟







به سلامتی نسل من...!

به سلامتیه نسل من که خسته شد از بس دزدکی بوسیــــد..."

دزدکی حرف زد...

دزدکی در آغوش گرفت...

دزدکی عــــشق بازی کرد...

دزدکی دوســــــت داشت...

............دزدکــــــی...

دزدانـــــــــــه...

"خسته شــــــــــد...
 

شعرهای من


 
چشم هایم
 
فاصله های خالی
 
مشت هایم
 
پر از تنهائی ست
 
پروندۀ مختومه ای ست دلم
 
که در ردیف عشق
 
بایگانی ست
 

 **********************
ای نگاهت نخی از مخمل واز ابریشم
چند وقت است که هرشب به تومی اندیشم
به توآری،به تویعنی به همان منظردور
به همان سبزصمیمی،به همان باغ بلور
به همان سایه،به همان وهم،همان تصویری
که سراغش زغزلهای خودم میگیری
به همان زل زدن ازفاصله دور به هم
به همان شیوه فهماندن منظور به هم
به تبسم،به تکلم،به دلارایی تو
به خموشی ، به تماشا،به شکیبایی تو
به نفس های تودرسایه سنگین سکوت
شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است
درمن انگار کسی درپی انکار من است
یک نفرمثل خودم عاشق دیدارمن است
یک نفرساده ،چنان ساده که از سادگیش
میشودیک شبه پی بردبه دلدادگیش
آه ای خواب گران سنگ  سبکبارشده
برسرروح من افتاده وآوارشده
درمن انگار کسی درپی انکار من است
یک نفرمثل خودم عاشق دیدارمن است
یک نفرسبز،چنان سبز که ازسرسبزیش
میتوان پل زد ازاحساس خداتادل خویش
رعشه ای چندشب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است
آی بیرنگ تر ازآینه یک لحظه بایست
راستی این شبه هرشبه تصویرتونیست؟
اگراین شبه هرشبه تصویر تونیست؟
پس چرارنگ تووآینه این قدر یکی است؟
حتم دارم که تویی آن شبه آینه پوش
عاشقی جرم قشنگی است به انکارمکوش
آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود
آن الفبا که همه وردزبانم شده بود
اینک ازپشت دل آینه پیدا شده است
وتماشاگه این خیل تماشا شده است
آن الفبای دبستانی دلخواه تویی
عشق من آن شبه شادشبانگاه تویی

*********************


شعرهای من

بعد از این عشق به هر عشق جهان می خندم
هر که آرد سخن از عشق می خندم
روزی از عشق دلم سوخت خاکستر شد
بعد از این سوز به هر سوز جهان می خندم

***********************

هیچکس نمیتونه بفهمه که دلم از چی گرفته

هیچکس نمیتونه بفهمه که صدام از چی گرفته

هیچکس نمیونه تا بامن توی راهم هم سفر شه

آخه میترسه که با من با دل من در به در شه

هیچکس نمیدونه که چشمام چرا همیشه خیس خیسه

چرا هیچکس حتی یه نامه واسه من دیگه نمینویسه

هیچکی نمیدونه که قلبم تا حالا چند دفعه شکسته

هیچکس نمیدونه سر راه اون تا حالا چند دفعه نشسته

آخه تو کلبه سوت و کور و تاریک قلبم خورشید که جا نمیشه

میدونم اگه تا لحظه مرگم بگردم دنبالش پیدا نمیشه



*******************************

می دونم همش بهونست ٬یه دروغ تازه داری٬

 بذار حرفامو بگم بهت ٬حالا که دوستم نداری

٬ سرم بلا اوردی ٬منو از پیشت روندی

٬تازه جون گرفته بودم٬ رفتی یو پیشم نموندی

٬ بذار این شبای آخر ٬که واست ترانه میگم٬ بدونی که ضربه خوردم

٬حالا یه آدم دیگه م٬ تو منو می خواستی ٬اما به غریبه دل سپردی٬

 تو مگه دوستم نداشتی٬ چرا آبرومو بردی٬ میدونم دیگه نمی خوای عشقمو٬

 آروم آروم دارم از یادت میرم

 ٬اما عزیزم دوست دارم اینو بدونی٬بی تو و چشمای نازت میمیرم

*******************************************



 

گفتم دریچه قلبم را باز کنم

شاید نسیمش نوازشی باشد بر شکسته هایم

گفتم چشمانم را بگشایم

شاید نورش روشنایی باشد بر تاریکی هایم

گفتم دستانم را دراز کنم

شاید گرمایش آرامبخشی باشد بر وجودم

آمد و مرا با خود برد

به جاهایی دور جاهایی غریب و ناشناخته

با تمامی وجود احساسش کردم

با تمامی احساسم خواستمش

این عشق بود

خودِ عشق

اما ...

عشقی اشتباه

اشتباهی به وسعت خودِ عشق

و من هنوز عاشقم